آداب نامگذاری در میان اقوام ایرانی

از بدو تولد کودک، مراسم متعددی با عناوین و آیینهای خاصی برگزار میشود که هریک در روزهای خاص و حتی ساعاتی خاص از شبانهروز، موجبات شادی، سرگرمی، عیادت و صلهرحم را به وجود میآورد. در اغلب نواحی، روزهای سوم، ششم، هفتم، دهم و چهلمِ بعد از تولد، از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این روزها، رشد کودک، روزبهروز، مورد توجه همگان است و مادر نوزاد در احاطۀ مهر و محبت آشنایان و خویشان قرار میگیرد و بهمرور، نوزاد هویت خویش را با مراسم نامگذاری به دست میآورد. معمولاً نام کودک به طرق مختلفی انتخاب میشود. گاهی نام کودک براساس اسامی پیشوایان دین، مناسبتهای مذهبی، ادبی، نجومی و فصلی انتخاب میشود و در مواردی نیز نام پدر و مادر یا یکی از بزرگان ایل و طایفه بر او گذاشته میشود.
یکی دیگر از شیوههای انتخاب نام مناسب برای نوزاد، مشورت بزرگان فامیل با یکدیگر است که در مراسم «اسمگذارون» انجام میگیرد. در روستای «اسفندآباد» ابرقو، از توابع یزد، بعد از تولد کودک، یکی از قوم و خویشانِ خوشکردار، در گوش راست نوزاد اذان میگوید و در گوش چپ او، اقامه میخواند. در همین شب که شب اول تولد است، مراسم نامگذاری نیز برگزار میشود؛ به این ترتیب که ابتدا چند نام منتخب، لابهلای صفحات قرآن کریم قرار میدهند و سپس یکی از حضار، کتاب آسمانی را کمی به طرف راست و چپ متمایل میکند تا یکی از کاغذها بیرون بیفتد. نامی که بر روی این کاغذ نوشته شده، به عنوان نام رسمی کودک اعلام میگردد.
مراسم «نامبرداری» در میان مردم ساکن در روستای «حسینآباد ناظم» ملایر، در دو مرحله انجام میشود: یکی در «شب هفته» و دیگری در مراسم «چلهبُری» و در بین این مدت، پدر و مادر نوزاد، کودک خود را با نامی دلخواه خود مورد خطاب قرار میدهند.
در گذشته، یکی از دلایلی که در بعضی از مناطق کشور، نام نوزاد، چند روز بعد از تولد تعیین میشد، در دسترس نبودن امکانات بهداشتی و پزشکی بود. در مناطقی از نواحی بلوچستان، مردم برای در امان نگهداشتن نوزاد از بیماریهای احتمالی یا وابسته نشدن پدر و مادر به کودک، تا سه روز او را به نامی نمیخواندند تا اینکه بعد از گذراندن بحران سهروزه، از سلامتی نورسیدهشان مطمئن شوند.
کرمانیها و بیرجندیها در ششمین روز از تولد نوزاد، دو مراسم «اسمگذارون» و «شب شیشه» (شب ششم تولد) را بهطور همزمان برگزار میکنند. عدهای از اهالی این مناطق از شب ششم به عنوان شبی خطرناک برای نوزاد ششروزه یاد میکنند. بعضی از خراسانیها معتقدند، در این شب امکان دارد برخی از موجودات غیبی به نوزاد آسیب برسانند. برای همین خویشاوندان زائو گرد یکدیگر مینشینند و تا صبح با دست به دست کردن نوزاد، دعا میخوانند و ساعاتی از شب را با شعرخوانی و نواختن نغمههای محلی میگذرانند و برای آنکه نوزاد بیشتر در امان باشد، سر و صورت او را با باروت، سیاه و زشت میکنند و در ادامۀ مراسم یکی از مردان سالخورده و مؤمنِ خانواده، نوزاد را در آغوش میگیرد و در گوش او اذان و اقامه میخواند و نام یکی از ائمۀ اطهار علیهمالسلام را برای او انتخاب میکند. در این هنگام میهمانان صلوات میفرستند و هلهله میکنند و کودک را همراه با مقداری زغال، نان و سکه در غربال میگذارند و تا سپیدهدم دست به دست میچرخانند.
نامگذاری کودک در مناطقی از استان آذربایجان شرقی در هفتمین روز تولد نوزاد انجام میشود. پدر کودک از اقوام و خویشان دعوت میکند و بعد از صرف شام و شادمانی، نام کودک از چند طریق مشخص میشود. یکی از راهها رجوع به قرآن کریم و استخاره کردن است. دیگر اینکه اگر پدربزرگ یا مادربزرگ کودک فوت کرده باشد، براساس جنسیت نوزاد، نام آنها بر او گذاشته میشود. راه دیگری نیز وجود دارد، با تشخیص یکی از ویژگیهای ظاهری کودک، نامی برای او انتخاب میشود نامهایی از قبیل «رستم»، «گلچهره» و ... . گاهی نیز از اسامی شخصیتهای مبارز، مثل «باقرخان» و «ستارخان» استفاده میکنند. پس از آن اقامه و اذان در گوش کودک خوانده میشود و از سمت راست، میهمانان یکبهیک، کودک را بغل میکنند و با دیدن چهرۀ او میگویند: «آلْ اُوشاغی، وِئرْ اوشاغی، تاری، ساخلا بُو اوشاغی» یعنی «بچه را بگیر، بچه را بده، ای خدا، نگهدار این بچه باش».
در بین مردم ساکن در روستای عباسآباد ملایر، شب هفتم تولد نوزاد به «شبِ نُم» (شبِ نام) شهرت دارد. در این شبِ خاص، ضمن انتخاب کردن نام مناسب برای کودک، مراسمی برای مبارزه با آل و حفظ نوزاد از شرّ اجنه برگزار میگردد؛ به طوری که ابتدا صورت زیبای کودک را سیاه میکنند تا نازیبا جلوه کند؛ بعد مقادیری اسپند و کندر میسوزانند، بسمالله میگویند و بر محمد و آل محمد (ص) صلوات میفرستند. سپس دست و پای نوزاد و مادرش را با نخ قرمز میبندند و به روسری زائو سنجاق وصل میکنند تا آل نتواند به آنها آسیب برساند. بعد از آنکه مراسم دفع شرّ آل انجام گرفت، یکی از بزرگان حاضر در مجلس در گوش کودک اذان و اقامه میخواند و با صدای بلند، نام برگزیدۀ او را اعلام میکند و با صلوات حاضران، نام اعلامشده تثبیت میشود. این مراسم با رد کردن نوزاد از زیر پای هفت دختر نابالغ و قربانی کردن به اتمام میرسد.
در پارهای از روستاها و نواحی ایران از گذشته تا به امروز رسم بر آن بوده است که نام کودک در دهمین روزِ تولد او تعیین گردد. از این رو مردم ساکن در روستای دستجردۀ گلپایگان تا ده روز، کودک خود را به نام خاصی نمیخوانند. در طی این مدت، پدربزرگ نوزاد اسامی پیشنهادی خود را انتخاب میکند و در قرآن قرار میدهد. روز دهم، بعد از آن که از میهمانان پذیرایی شد، یکی از خانمها صلواتی میفرستد و حاضران هم صلوات بلندی میفرستند و از بزرگ فامیل تقاضا میکنند تا نام نوزاد را اعلام کند. در این حین، پدربزرگ دستور میدهد تا گوسفندی را قربانی و بین مردم تقسیم کنند. بعد از آن، قرآن را که در سینی گذاشتهاند و با پارچۀ زیبایی روی آن را پوشاندهاند، برمیدارد و نام کودک را با صدای رسا اعلام میکند.
«اُن سو» به معنای «آب دهم» روزی است که مادرِ کودک متولدشده به حمام برده میشود. این مراسم در «شیرین سوی» همدان، قبل از مراسم «آد قویما» (نامگذاری)، در ظهر روز دهم برگزار میشود و بعد از آن در شبی مبارک با حضور جمعی از نزدیکان، نام منتخب اقوام نزدیک و بهخصوص پدر و مادر کودک، اعلام میگردد؛ به این ترتیب که ابتدا خانمها روی نوزاد، پارچۀ قرمزرنگی میاندازند و او را همراه با تنقلاتِ شیرین به مجلس مردانه میبرند. بزرگ فامیل کودک را بغل میگیرد، اذان و اقامه میخواند و میگوید: «پدرت، مادرت، عمویت، داییات و آقایانی که حضور دارند، نامت را ... گذاشتند.».
زنان و مردانی که در روستای «چرا غتپۀ سفلی» واقع در تکاب، ساکناند، بر این باورند، که ده روز بعد از تولد کودک بهتر است یکی از سادات محل در مراسم نامگذاری فرزندشان حضور داشته باشد. در این منطقه، اذان و اقامه را سادات در گوش راست و چپ نوزاد میخوانند. سپس نام کودک سه بار تکرار میشود و برای اتمام محبت این کلام قید میشود که «دَدَنْ، نَنَهنْ، آدین قُویُوب، حسین، حسین، حسین» یعنی «پدر و مادرت، نامت را حسین گذاشتهاند.».

