نامگذاری در زبان ترکی


1. پیش از اسلام
بررسی آثار کهن که جنبهٔ داستانی و افسانهای دارند، موجب شده است برخی از سرنخها دربارهٔ آداب نامگذاری ترکهای باستانی به دست آید. در داستانهای دَده قورقوت آمده است که به کودکی که از خود شجاعت نشان نداده، نامی داده نمیشد. یک سنت رایج نامگذاری در میان ترکهای باستان نیز، دادن نام محل تولد، مانند نام کوه، رود، منطقه یا شهر محل ولادت به او بود. همچنین پی برده شده که ترکهای باستان از نامهایی استفاده میکردند که مربوط به اعتقادات و باورهای دینی ساحری (جادوگری) آنان بوده است. برخی از اسامی برای جلوگیری از نحوست و ممانعت از زیان رساندن ارواح شرور روی کودک گذاشته میشد، مانند ساتِلمِش یا اکِسوق. به طور کلی در خانوادههایی که قبلاً فرزندشان مرده بود، برای زنده ماندن نوزاد بعدی اسامی خاصی وجود داشت، مانند تورسون، دورسون، دورموش، دوران، دوردو، توقتَمِش؛ نیز نامهایی که آرزومند خوشبختی، سعادت و موفقیت بود، بر روی کودکان نهاده میشد که میان ترکها بسیار رایج بود، مانند قوتلو، قُتلُغ، قوتآلمِش، ایلباسْمِش و یاغیباسان.
2. قراخانیان و غزنویان
متونی که امروزه به دست رسیده است، میرساند که در این دوره نامهایی از حیوانات پیروز نیرومند نظیر ارسلان (شیر)، بُغرا (شتر نر جوان)، تونغا (پلنگ، ببر)، یاغان (فیل)؛ یا نامهایی مانند چَغری، چاقُر، چاولی، طغرِل، سنقر، توغان [طغان] و تورومتای که پرندگان درنده بودند، به فراوانی برای اشخاص مورد استفاده و استعمال بود. مقابله کردن اسامی پدر و فرزند موجود در اسناد، نشانگر اسامی عربی در میان مردم است، مانند چین بن آلپگو، عمر بن قتلغ سوباشی، محمود بن قتلغ سوباشی.
دورهٔ غزنویان، در آداب و سنن نامگذاری ترکها آغاز تغییری جدید است. از این دوره به بعد، آشنایی ترکها با فرهنگ ایرانی که نتیجهٔ طبیعی تماس نزدیک آنان با ایرانیان به حساب میآید، سبب شد در میان ترکها، و در کنار اسامی عربی، استفاده از اسامی فارسی نیز رایج شود. در این دوره واژه و عنوان تگین (شاهزاده؛ غلام) که در آخر اسامی ترکها میآمد، شایان توجه است، مانند آلپتگین، انوشتگین، آلتونتگین، آیتگین، بایتگین، بکتگین، بلکاتگین، آرتگین، ایگوتگین، ساوتگین، سبُکتگین، قراتگین، قتلغتگین، وینالتگین. نامهای ترکی نظیر سبکتگین، بُوریتگین و بیگلهتگین که در زمان شکلگیری حکومت غزنویان مورد استعمال بود، در ابتدا جای خود را به نامهایی عربی، مانند محمود، اسماعیل، محمد، مسعود، مودود و عبدالرشید داد و در مراحل بعد نیز تحت تأثیر فرهنگ ایرانی، به نامهایی نظیر فرّخزاد، شیرزاد، بهرامشاه، خسروشاه، و خسرو ملک تغییر پیدا کرد.
3. سلجوقیان و خوارزمشاهیان
در میان نامهای ترکی که اعضای خاندان، و امیران بزرگ پیوسته به کار میبردند، نام پرندگان و حیوانات وحشی و درندهای نظیر بُوری (گرگ)، قاوُرد (احتمالاً گرگ)، ارسلان، بارس [پَرْس] (یوزپلنگ)، یبغو، پورسوق (گورکن)، طغرل، چغری، طغان، بُوزقوش، یارقوش، آلپ لاچین ارسلان، قوشطغان و سنقر قابلتوجه است. گاهی صفات مختلفی نیز به این نامها اضافه میشد؛ مانند قراارسلان، قزلارسلان، آلپارسلان، قلیچارسلان، ارسلانآرگون، منگوپارس، بُوریپارس، کوْرْبُغا، آقسنقر، قراسنقر. با تشکیل حاکمیت پایدار سلجوقیان در گسترهٔ جغرافیای ایران، در کنار اسامی ترکی، عناوین و نامهای جدیدی متشکل از عناوین و اسامی ترکی فارسی به وجود آمد، مانند طغانشاه و طوطیبیگ. در این دوره برخی از نامهای فارسی در میان امیران کوچنشین «اُوغوز» (غُز) نیز رایج شد مثل آلپرستم در داستانهای دَده قورقوت. استفاده از نامهای ایرانی هم در میان اعضای متأخر خاندان سلجوقی مشاهده میشود؛ نظیر بهرام، فرخنده، شاهنشاه [شهنشاه]، مردانشاه، بهرامشاه و فرّخزاد. همین شیوه دربارهٔ امیران سلجوقی نیز کاربرد دارد؛ مانند امیرشیر بن آقسنقر، اتابک نصرتالدین محمد جهانپهلوان بن الدنیز.
عنوان و نام غلامان ترکتبار دورهٔ غزنویان و سلجوقیان رایج در منابع اسلامی، از منشأ بسیار متفاوت دیگر برگرفته شده بود. این غلامان که در سنین پایین از استپها خریداری میشدند، عناوینی مییافتند که عموماً از طرف صاحبانشان به آنان داده میشد و سپس به عنوان نام آنان بر زبانها میرفت. مانند آلپتگین، آیتگین، کوموشتگین و آلتونتگین.
استفاده از نامهای ایرانی در خاندان سلجوقی در سدهٔ 7ق/13م در آناتولی به اوج رسید. در این دوره، نامگذاری با استفاده از نامهای ایرانی شاهنامه از سوی اعضای خاندان سلجوقی آناتولی، روشنترین دلیل استفاده از نامهای ایرانی فارسی است؛ نامهایی همانند کیخسرو، کیکاووس، کیقباد، کیفریدون، فرامرز و سیاوش. این اسامی ایرانی بیشتر با القابی عربی همچون غیاثالدین، عزالدین و علاءالدین یکی میشد و نامی یگانه پدید میآورد.
اسامی موجود در پایان اسناد و مدارک خرید و فروش و وقفنامهها در آناتولی سدهٔ 7ق، اطلاعاتی دربارهٔ نامهای رایج در شهرها در اختیار پژوهنده میگذارد. بررسی این اسناد و مدارک میرساند که در کنار نامهایی نظیر آیدوغمِش، ارسلاندوغمش، قتلوارسلان، چیچک (گل)، قتلغسنقر، آلپسنقر، آقسنقر، قراسنقر، سنقرجه، یَغمُر، طغرل، طغانشاه، پروانهبیگ، بختیار، بیدار، فرخ، فریدون که نامهایی ترکی فارسی به شمار میآیند، نامهایی عربی مانند علی، محمد، حسین، اسماعیل، احمد، محمود، حسن، یوسف و موسی بیشتر مورد استفاده بوده است.
در استفاده از نامها، خوارزمشاهیان نیز مانند سلجوقیان آداب و سنن پیش از خود را پیروی میکردند و به نظر میرسد که جغرافیای استپ که مرز منطقهٔ خوارزم را تشکیل میداد، کمک کرد تا نامها و عناوین پیشین و باستانی ترکها در این منطقه به صورتی زنده به حیات خود ادامه دهد. اعضای خاندان پادشاهی، نامهایی ترکی نظیر آتسز، آتلیغ، ینالتگین، طغانتُغدی، اَربوز و غورسانْچْدی داشتند. نامهای ترکی اعضای خاندان و نیز امیران عالیرتبه، با یک پیشنام یا پیشعنوان اسلامی تقویت شده بود، مانند علاءالدین آتسز، علاءالدین ایلارسلان، علاءالدین تکش، و جلالالدینمنگو برتی. در میان اسامی اعضای خاندان به نامهایی فارسی عربی، نظیر سلیمانشاه، یونس، سلطانشاه، ملکشاه، و پیرشاه نیز برمیخوریم.
4. مغولان
فرمانروایان مغول همانند فرمانروایان ترک پیش از خود، پس از قبول اسلام، نامی اسلامی برای خود انتخاب کردند، مانند احمد تکودار، غازان محمود و اولجایتو محمد. ملاحظه میشود که در دورهای که پیوند فرمانروایان ایلخان با فرهنگ مغولی ضعیف گردید، نامهای اسلامی آشکارا برتری یافت و رواج پیدا کرد. انتخاب اسامی اسلامی برای فرزندان ذکور اولجایتو، مانند بسطام، بایزید، طیفور، ابوسعید، سلیمانشاه و ابوالخیر، مؤید این مدعاست.
در میان اسامی آخرین نمایندگان خاندان ایلخانی در ایران نامهایی عربی ترکی نظیر محمد، سلیمان، موسی، آرپا، غازان (دوم)، و نیز اسامی ایرانی مانند انوشیروان دیده میشود. در زمان ایلخانیان نامهایی که امیران مغول استفاده میکردند، همانند نامهای اعضای خاندان بهمرور زمان تغییری اساسی پیدا کرد. با قبول اسلام، همچنین برتری فرهنگ ایرانی، در جلوی نامهای ترکی مغولیِ امیران نام و عناوین عربی مانند شیخ حسن، رمضان، قتلغشاه، یا فقط نام فارسی جدید مانند نوروز به کار میرفت.
5. عثمانیها
در منابع قرون میانه، نام زنان بهندرت دیده شده است. بیشترین نامهای زنان را میتوان در دفتر تحریر سنجق شهر سیواس مربوط به دوران سلطان مراد سوم (982-1003ق) یافت: از نامهای عربی: زینب، سلمه، قمر و عایشه؛ از نامهای ترکی: ایلآلدی، یوزوقُتلو، و دیدی؛ از نامهای فارسی: خُندی، شهروز، شاهمانند (شهمانند)، هما و آرزو. در دفتر تحریرات سنجق چُوروم، مورخ 984ق، نامهایی نظیر جهانخاتون، گلزاده، گلشاد، نوروز (نوروزه) برای زنان ذکر شده است. از سدهٔ 11ق به بعد، مهمترین منبع دربارهٔ نامهای زنان در شهرها، سنگ قبرهایی است که تا کنون بررسی و مطالعه نشدهاند.
6. صفویان
بنا به آنچه در دفتر تحریر احتمالاً مورخ 1140ق شهر مراغه شناسایی شده است، در این تاریخ بیشترین نامهای رایج در مرکز این شهر، محمد، علی، کلبعلی، عبدعلی، علیویردی (وِردی)، علیخان، علیقلی، گنجعلی، لطفعلی، مهرعلی، علییار و علیاصغر بوده است. در میان نامهای ترکی نیز دمیر، تاشتمور، اوغورلو، بالی، تنگریوردی، دمیرکایا (قایا) قابل توجهاند. در دورهٔ صفویه همراه با برتری و رواج نام و عناوین ترکی، عناوینی نظیر «بک»، «آقا»، «بهادر»، «خان»، «باشی»، «اوغلی» و «اوغلان» بیشتر به عنوان پسوند به اسامی عربی یا فارسی افزوده شد، و نامهای ترکیبی جدیدی پدید آمد، مانند آقارضا اصفهانی، آقاشاه، طهماسببهادر، اللهقلیبک، کاپانااوغلی، اللهیاراوغلان، علیقلیسلطان، آسایشاوغلی، پالودهاوغلی و صوفیاوغلی.
7. جمهوری ترکیه
امروزه در ترکیه نامهای رایج بهترتیب عربی، ترکی و فارسیاند و به علت نزدیکی با اروپا، در سالهای اخیر، شمار اندکی از نامهای غربی نیز وارد فرهنگ نامگذاری ترکها شده است.

