نام‌گذاری در ایران دورۀ اسلامی

31 اردیبهشت 1399

آرامگاه اسماعیل سامانی، بخارا، 300 قمری
 
در دو سه قرن اول بعد از اسلام ایرانیانی که مسلمان نشده بودند، همان شیوه‌های نام‌گذاری ایران دورهٔ ساسانی را به کار می‌بردند، اما ایرانیانی که به اسلام گرویده بودند، نام‌های اسلامی اختیار کرده بودند. در متون تاریخی به ایرانیانی برمی‌خوریم که قبل از اسلام آوردن یک نام ایرانی داشتند، ولی پس از مسلمان شدن یک نام اسلامی انتخاب کردند. معروف‌ترین این شخصیت‌ها ابن‌مقفع است که نام اصلی او روزبه پسر دادبه بود، ولی پس از گرویدن به اسلام نام عبدالله را انتخاب کرد.
 

نام‌های مردان

نام‌های ایرانیان سنی‌مذهب با نام عرب‌ها تفاوتی نداشت، جز آنکه برخی از نام‌های خاص عرب که میراث قبل از اسلام بود، در میان ایرانیان جا باز نکرد. مثلاً ایرانیان نام معاویه (ماده‌سگ عوعوکننده)، یعرب، ثعلب، کلب، ذُؤیب، یا صخر (تخته‌سنگ) را بر خود ننهادند یا اگر به کار بردند بسیار نادر بود. برعکس نام‌های محمد، احمد، مصطفی، محمود، هاشم، ابوبکر، عمر، عثمان، علی، حسن، حسین، محسن، قاسم، جعفر، و نام‌های پیامبران بنی‌اسرائیل، مانند ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، یعقوب، یوسف، یونس، عیسی، موسی، و نیز نام آدم و نام‌های ترکیب‌شده با عبد و یکی از نام‌ها یا صفات خداوند، مانند عبدالله، عبدالجبار، عبدالحمید، عبدالجلیل، عبدالرحمان، عبدالرشید و نیز اسدالله، هبةالله، نصرالله، سعدالله، و ... در میان ایرانیان نام‌های رایجی بود. نام‌هایی مانند نصرةالدین، ناصرالدین، جلال‌الدین، هبةالدین، محیی‌الدین، زین‌الدین، کمال‌الدین، جمال‌الدین و ... نیز رواج داشتند که در اصل همه لقب بوده‌اند. شماری از کنیه‌های عربی، مانند ابوالقاسم، ابوالحسن، ابوالفضل و ... نیز به عنوان اسم به کار رفته‌اند. چنان‌که می‌بینیم، این نام‌ها همه جنبهٔ مذهبی دارند. از نام‌های حیوانات به عربی، ایرانیان تنها نام‌های اسد، لیث، ضرغام، غضنفر و هِزَبر (در فارسی دوره‌های بعد به شکل هُژَبر تلفظ شده) را پذیرفتند که همه به معنی شیر است. این نام‌ها تا سدهٔ 7ق کاملاً رایج بودند و بیشتر آن‌ها تا امروز نیز رواج دارند.

این‌ها نام‌های عربی‌ای است که بعد از اسلام ایرانیان برای نامیدن خود از آن‌ها استفاده کردند، اما در این دوره برخی از نام‌های اصیل ایرانی نیز در نوشته‌ها دیده می‌شود که در دوره‌های بعد بیشتر آن‌ها متروک شده، و بعضی نیز تا به امروز باقی مانده‌اند: آذه، آذین/ اَذین، ابزون (= افزون)؛ ازداد (ظاهراً مخفف ایزد داد)، اشته، اشکیب (به معنی شکیب)، ایران، بابا، اندیشه، بازور؛ باناز، بانک (ظاهراً از بان به معنی حافظ و پسوند تحبیب ak)؛ بُبُل، بختیار، بزیست، بهرست (ظاهراً: به رست)، پادشاه، جهان، خربام (ظاهراً: خوربام، یعنی خورشید درخشان)، خرّین (ظاهراً مرکب از خورّه + ین تحبیب، یا از خور به معنی خورشید)، خُشْتَرین (= خوش‌ترین)، خوشمردان، خشتن (خوش‌تن)، خورشیدماه، داورشاه، درست، دِلّیر، دوست، دوستی، دهزور، دیمهر، دیوداد (ظاهراً به معنی خداداد)، دیودوست، دیودست، رامش، رخش، ریذه (ظاهراً صورتی از ریدک با پسوند «ـه»)، زوران، زیرک، سَبخُت، سبک، سخت، سرو، سروسان (جدّ بایزید بسطامی)، سوسن (نام مرد)، سُهْرُک، سیما، سین، شاذک، شادی، شاذی، شارک، شاه، شاهمردان، شاهونه، شبانه، شعله، شنبذ، شنبذین، شهجور، شهراب، شهرآشوبه، شهرمرد، شیر، شیرین، شین، طوسی، غورک، فرینام (دارای نام پسندیده)، فولادستون، قهزاد (معرّب کهزاد)، کاماور، کامساز، کوشیل، مافنه (معرّب ماه‌پناه= در حمایت ایزد ماه قرار گرفته)، ماهک، ماه‌نوش، مردانشاه، مردشاه، مه‌بسطام، مه‌بود، مهرجان، مهریزد، مهفادار، میناء، نازک، نمراد، وردین، همیماه.

 

نام‌های زنان

نام‌های زنان در منابع کمتر به چشم می‌خورند. با این‌همه، با جست‌وجوی دقیق می‌توان به برخی از آن‌ها دست یافت و شیوهٔ نام‌گذاری زنان بعد از اسلام را نیز به دست آورد. نام‌های عربی‌ای که در تمام قرون پس از اسلام بیش از سایر نام‌ها رایج بوده‌اند، در درجهٔ اول عبارت‌اند از نام‌های مقدسین اسلامی، مانند فاطمه، زهرا، خدیجه، عائشه (تا قبل از رواج تشیع در ایران) و صفاتی مانند کبری، صغری، عذرا، و نام‌های دیگری مانند زبیده، زلیخا، آسیه، ساره. کنیه‌هایی که به عنوان اسم به کار رفته‌اند نیز گاه‌گاه، به‌ویژه در سده‌های بعد دیده می‌شوند، مانند امّ‌کلثوم و امّ‌سلمه و امّ‌البنین. برخی از نام‌ها نیز با کلمهٔ عربی سِتّ و سِتّی ساخته شده‌اند، مانند مَهْ‌سِتی و ست‌آزرمیه، سِتَکا.

در اینجا فهرستی از نام‌های زنان در سده‌های نخستین پس از اسلام آورده می‌شود که از کتاب‌های «التحبیر»، «تاریخ نیسابور»، «ویس و رامین» و منابع مختلف دیگر نقل شده‌اند: آب‌نار، آب‌ناز، آب‌ناهید، آبنوش، آذرگون، آفاق، آمنه، بانویه، بنفشا، بنفشه، پری‌ویس، تقیه، جلیله، جمعه، جمعه، جوذابه، جوهر، جوهرناز (معرّب گوهرناز)، حُرّه، حوار، حورستی، خجسته، خدیجه، دردانه، دستان، دوشار (دوشیر)، دولت‌بخت، دینارگیس، رابعه، راضیه، روحک، روشنک، رئیسه، زرین‌گیس، زلیخا، زهرا مبارکه، زهره، زینب زبیده، ساره، ست‌الجلیل، ست‌العراق ست‌ناز، ست‌الناس، ست‌آزرمیه، ست‌سکر (ست‌شکر)، ستکا، ستیک، سروآزاد، سعیده، سعیده، سهی‌بالا، سهی‌نام، شادی، شاهک، شریفه، شکر، شهر آزرمیه، شهربانو، شهرو، شیرین، ضوء، ضوءالنهار، طاهره، طرفه، ظریفه، ظریفه، ظفربانویه، ظمیاء، عاشورا، عافیه، عایشه، عزکا، عفاف عین‌الشمس، عیالانه، فاطمه، فخرالنسا، فردوس، کریمه، کریمه، گل، گلاب، گلگون، گوهرخاتون، مامک، ماه‌دخت، ماهک، میگون، نازدلبر، نمار، یاسمن.

 

نام‌های تحبیبی

در این دوره که ما آن را دورهٔ اول می‌خوانیم و حدود آن را حملهٔ مغول می‌دانیم، شکل‌های تحبیبی نام‌های خاص که عمدتاً دنبالهٔ تحبیبی‌های دورهٔ میانه است، هنوز فراوان است، اما پسوندهای متعددی نیز وجود دارند که در دورهٔ میانه دیده نمی‌شوند. ما چند صد نام از این‌گونه را از متون عربی و فارسی گرد آورده‌ایم که در اینجا معدودی از آن‌ها را بر اساس پسوندهای آن‌ها طبقه‌بندی می‌کنیم. یادآوری می‌کنیم که این پسوندها اساساً به شکل‌های کوتاه‌شدهٔ نام‌ها می‌پیوندند، اما گاهی نیز با صورت کامل نام همراه می‌شوند:
1. نام‌های مختوم به ak: این پسوند هم به نام مردان و هم به نام زنان می‌پیوندد. همچنین هم به نام‌های ایرانی ملحق می‌شود، هم به نام‌های عربی: فورک، زیدک؛ عبدک، حسنک، بوجعفرک.
2. نام‌های مختوم به «ـویه»: این نام‌ها بیشترین تعداد نام‌های تحبیبی را تشکیل می‌دهند و حتی امروز نیز در برخی گویش‌ها به صورت نام‌های مختوم به «ـو» باقی مانده‌اند: رندویه، شاذویه، سیبویه، ممویه، ماجیلویه، حمدویه، نصرویه، سهلویه. پسوند «ـویه» در پهلوی به شکل «ـوی» مستعمل بوده است.
3. نام‌های مختوم به «ـان»: ماهان، فوران، بکران، شاذان، دبیران، روزبهان، علکان، شغالان، فضلان، مشکان
4. نام‌های مختوم به «ـکان»: عبدلکان، حیکان (مخف یحیی)، محمدکان، فضلکان.
5. نام‌های مختوم به «ـوله»: حسوله، یوله، اُحموله.
6. نام‌های مختوم به «ـول»: حسول، احمول.
7. نام‌های مختوم به «ـکا»: امیرکا، حسکا، محمدکا.
8. نام‌های مختوم به «ـین»: بورین، جلین، کردین، سیرین.
9. اسم‌های مختوم به «ـیل»: رزغیل، شاتیل، حسنیل، محمدیل، دیزیل، عبدیل
10. اسم‌های مختوم به «ـا»: ننا، یَیّا، نجما

پس از سدهٔ 7 ق بسیاری از این نام‌های تحبیبی متروک شد و شکل‌های مختوم به «ـا» مانند سمیعا، رفیعا، صدرا، فخرا جای بقیهٔ ساخت‌ها را گرفت که اوج کاربرد آن‌ها در زمان صفویه و بعد از آن بود. امروزه شکل‌های تحبیبی مختوم به «ـی» (i)، مانند بدری، فخری، اِسی، عبدی رایج‌ترین شکل نام‌های تحبیبی است.

گرایش‌های نام‌گذاری بعد از مشروطیت به‌کلی تغییر پیدا کرد، و به‌ویژه پس از دورهٔ پهلوی گرایش به استفاده از نام‌های باستانی ایران قوت بیشتری گرفت.


منبع دایرةالمعارف بزرگ اسلامی (ج 15، ص 304)
برچسب‌ها سیر تحول نام‌گذاری نام‌های اصیل ایرانی نام‌های کهن فارسی اسامی ایرانی دورۀ اسلامی