چرا اسامی فارسی در جهان عرب محبوب شده است؟

مبادلۀ تاریخی
قدرت مذهبی و سیاسی دو انگیزۀ اصلی برای تغییر اسامی بود. با گرویدن غیرعربها به دین اسلام، بسیاری از اسمهای فارسی و ترکی وارد زبان عربی شد و از طرف دیگر در حالی که جوامع فارس و ترک مسلمان میشدند اسامی عربی برگرفته از قرآن وارد این زبانها شد. بااینحال، اگرچه مذهب عامل اصلی در انتخاب اسامی عربی برای فارسیزبانان و ترکها بود، نفوذ سیاسی و فرهنگی بزرگترین نقش را در وارد شدن اسامی فارسی و ترکی به فرهنگ عرب داشت.
نجمیه البای، استاد زبانشناس ترک، میگوید تبادل اسامی بین ترکها و اعراب به بیش از هزار سال قبل باز میگردد، یعنی زمانی که اسلام به آنتالیا رسید: «اتفاقاتی مانند رسیدن اعراب به آنتالیا، مسلمان شدن ترکها و تأسیس امپراتوری عثمانی در وارد شدن زبان عربی و اسامی ذکر شده در قرآن به فرهنگ ترکی، نقش مهمی داشت. به طور مثال نام محمد پیامبر اسلام و صحابۀ او خیلی طرفدار داشت. در حال حاضر هم، عامه مردم هر متن عربی را مقدس میدانند.». از طرف دیگر، عربها برای نزدیکتر شدن به نخبگان حاکم ترک در امپراتوری عثمانی یا دستیابی به موقعیت اجتماعی اسامی ترکی را انتخاب میکردند. اما به گفتۀ نجمیه البای، هنگامی که در سال ۱۹۲۳ جمهوری سکولار ترکیه تأسیس شد «اسمهای عربی محبوبیتش را از دست داد و مردم به اسمهای ترکی خالص و اصیل روی آوردند.».
سابقه مبادله اسم بین فرهنگهای عرب و فارسی قدیمیتر است و به دوران پیش از اسلام بازمیگردد ولی اوج این مبادله از اواخر قرن دوازده تا اوایل قرن چهاردهم میلادی بود. خداداد رضاخانی، زبانشناس و کارشناس زبان فارسی در دانشگاه پرینستون، میگوید: «چنین مبادلاتی بالا و پایین داشته است. در بعضی دورهها یک فرهنگ نفوذ بیشتری بر فرهنگ دیگر گذاشته ولی مشکل است بتوان سطح نفوذ این فرهنگها در یکدیگر در دوران تاریخی را دقیقاً تعیین کرد، بهویژه قبل از تأسیس کشورهای مدرن، که به دلیل عدم وجود ناسیونالیسم فرهنگی، مرزها انعطافپذیرتر بودند.».
از لحاظ جغرافیایی، نامهایی که ریشه فارسی دارند در مناطق نزدیک به ایران و بین جوامع شیعه در لبنان و سوریه بیشتر معمول است. خداداد رضاخانی اضافه میکند که برخی از اسامی فارسی را میتوان در مصر و شمال آفریقا یافت در حالی که در کشورهای حاشیه خلیج فارس تقریباً دیده نمیشوند.
امپراتوریهای سلجوقی و عثمانی نقش مهمی در تبادل فرهنگی عربها و فارسیزبانها داشتند چون هر دو امپراتوری دارای مرزهای مشترک با ایران قدیم بودند و بر سرزمینهایی که فارسیزبان بودند، حکومت میکردند. امپراتوری عثمانی به خصوص به ادبیات فارسی و ترجمه آن علاقه داشت.
در تاریخ عرب نمونههایی از شخصیتهای بانفوذ غیرعرب پدیده میشوند مانند نوباخ و سیبویه متخصص مشهور صرف و نحو عربی. علاوه بر این الاخشیدیه بنیانگذار سلسه الاخشیدیه، با وجود حکومت بر مصر و شمال آفریقا، نام خود را از فارسی گرفته بود. از طرف دیگر، در زمان حکومت سلسله عباسی، نظام موالی سبب شد ترکها و فارسها اسامی عربی انتخاب کنند. برخی از آنان حتی اسم اصلی خود را از دست دادند و در تاریخ تنها با اسم عربیشان شناخته میشوند.
آقای رضاخانی به اسمهایی در شاهنامه مانند ضحاک و مرداس اشاره میکند که وارد فرهنگ عربی شده و «حتی بعضی از رهبران آن دوره هم این اسامی را انتخاب کرده بودند.». اسمهای دیگری مانند فیروز، شاهین، بندر و یزید نیز نمونههایی از اسامی فارسی است که وارد فرهنگ عربی شده بود. امیر هم نامی است که در هر دو فرهنگ به وفور دیده میشود. ولی از لحاظ جنسیتی، اسمی مانند آریا در فارسی اسم مذکر و در عربی اسم مؤنث است. آزاده که در زبان فارسی اسم دختر است در زبان عربی به آزاد تبدیل شده و نام مرد است.
عامل دیگر در تبادل زبان فارسی و عربی، تفاوت آوایی هر دو زبان است. الفبای فارسی صدا یا حروفی که با «ح» و «عین» در زبان عربی برابر باشد ندارد و تلفظ صاد در زبان فارسی به غلظت تلفظ حرف صاد در زبان عربی نیست. اسم «میلاد» هم نمونهای از این مشکل آوایی است. خداداد رضاخانی میگوید در ایران تصور عمومی این است که این اسم از فعل عربی «ولد» به معنی تولد گرفته شده است «ولی واقعیت این است که این نام از مشتقات اسم میثراداتا قهرمان یک افسانه فارسی است. این اسم بعداً به مهراداتا، سپس به مهردات و بعد از آن به مهرداد و مهلاد و در نهایت میلاد تبدیل شد.».
نامهای بیمعنی
وقتی بخش عربی بی بی سی نمونه این اسامی را به آقای رضاخانی نشان داد او گفت که بیشتر این اسامی فارسی نیستند و بعضی هم ممکن است از مشتقات اشتباه باشند. وی میگوید به طور مثال در فارسی کلمه هنار وجود ندارد ولی کلمه هنر فارسی است. او اضافه میکند که به نظر میرسد اسم عربی «بیجان» در حقیقت معربشده کلمه فارسی بیژن باشد که اسم متداولی در زبان فارسی است. وی معتقد است که هیچ یک از اینها آن معنی را که در رسانههای اجتماعی و سایر رسانههای آنلاین عنوان میشود، ندارند و سایر اسامی عربی مانند یوکابد، ریفا، رماز، سوالین و بریهان که ادعا میشود برگرفته از زبان فارسی است، در این زبان وجود ندارد.
به عقیده رضاخانی این تمایل که اسمهای عجیب و غریب را انتخاب کرده و ادعا کنند که در سایر زبانها دارای معنی است در حقیقت «برای افتخار به داشتن یک فرهنگ بینالمللی است نه محلی. این اتفاقی است که اخیراً در ایران رخ داده، جایی که مردم شروع کردهاند از نامهایی استفاده کنند که فکر میکنند دارای ریشههای مخصوصی در میراث فارسی است در حالی که در حقیقت این اسمها هیچ معنایی ندارند.».
معنی و اهمیت
اما اخیراً، برخی از ایرانیان (به ویژه کسانی که تمایلات سکولار دارند) از اسمهای عربی با ریشه اسلامی فاصله گرفتهاند «و نامهای فارسی انتخاب میکنند. بعضی از این اسامی قبلاً به کار برده نشده یا اینکه با پیشرفت زبان تغییر کرده، به همین جهت به اسمی تبدیل شدهاند که هیچ معنی منسجمی ندارد.».
درمورد عربها، محمد عبدالرزاق جمعه، میگوید انتخاب اسمهایی که ادعا میشود ریشه خارجی دارند به دلیل غربی شدن جامعه است همانطور که غذا، نوشابه و لباس غربی را ترجیح میدهند. «مشکل حقیقی، دادن اسمهایی به فرزندان است که هیچ معنایی ندارد و بعد ادعا میکنند که در زبان عربی یا یک زبان دیگر دارای معنی است.». بعضی از کلمات عربی که ریشه خارجی دارند، حتی در قرآن آمده است به طور مثال قمیص، استبرق و یم. بنابراین، براساس گفتههای محمد عبدالرزاق جمعه، تا وقتی اسم دارای معنی و آوایی دلنشین است مهم نیست که از زبان دیگری آمده. «ولی انتخاب اسامی بیمعنی با اصوات عجیب یک مشکل واقعی است حتی اگر از زبان عربی مشتق شده باشد.».

